![]() |
![]() |
دريا
|
![]() |
![]() Tuesday, January 24, 2006
فردای ابری و سرد !
دیگر قدم بر نمی دارم،ایستاده ام در دیروز،همان جا که چشمانم دیگر پلک نزد بعد از دیدن تو ! فردایی در کار نیست،امروز همان دیروزم است،ابری و سرد!
Comments:
ما
در عصر احتمال به سر می بریم در عصر شک و تردید در عصر پیش بینی وضع هوا از هر طرف که باد بیاید در عصر قاطعیت تردید عصر جدید عصری که هیچ اصلی جز اصل احتمال ، یقینی نیست اما من بی نام تو حتی یک لحظه احتمال ندارم چشمان تو عین الیقین من قطعیت نگاه تو دین من است من از تو ناگزیرم من بی نام ناگزیر تو ، می میرم قیصر امین پور
سلام
به نظر میاد کم مینویسید...؟ چون من برا نوشته قبلیتون یه کامنت گذاشتم و اوون مثل اینکه مال 2 ماه پیش هستش..
سلام به مخاطب من....
با چای پنج فيل می شود عاشق زنی شد که خودش را از چشم پليس مخفی کرده است ده دقيقه بعد بر پوست مرطوبش می توانی دست بکشی عريان شوی و به جای نوشيدن چای شيطنت کنی به خنده از لب هايش دور شوی ............................................ به دیداری دوبار امیدوار
دیروز را ندانسته آمدیم...
Post a Comment
امروز را ندانسته عاشقیم... و فردا روز را... . . . دریغا که عشق خوابی از خوابهای خاکستر است.... |
![]() |
|
![]() |
![]() |
|||||||||
![]() |
![]() |
||||||||||||
![]() |