دريا


Sunday, June 12, 2005

چشمهام نمی بینه و گوشهام نمی شنوه !
از هیاهوی 27 خرداد و دلشوره هاش خسته شدم.
دلم،اون جنگل نارنجی کوه های بلند،سیاه بیشه را می خواد،تنهای تنها....
نه شایدم یک کلبه چوبی وسط جنگل های سبز نور و دستهای تو را می خوام

Aaramesh  ||  1:04 AM

Comments:
کاش یه کم می نوشتی اینجا!
کامنتت هم که رديف شده!
بوس
 
تنهائي ديده نميشودتنهائي يعني بي ياور بودن.
دانائي شما را غرور گرفته راه درست نميپيمائي
 
زيبا نوشتينش ...
 
take a look at www.alialviri.com
 
Post a Comment

دوستان:

آرشيو: