دريا


Friday, May 16, 2003

بهار آمده اما چقدر ما زردیم
چه بی نجابت و تنها چقدر دلسردیم
چه شد که عاطفه در حجم قلبها جان داد؟
و از صداقت و لبخند و گل گذر کردیم
ز بس که شهر پر از دود بود
دود و دروغ
به غارهای نخستین پناه آوردیم
بیا مسافر غمگین!هنوز فرصت هست
بیا به درد
به آغاز عشق برگردیم

بر بلندای یافته


Comments: Post a Comment

دوستان:

آرشيو: