![]() |
![]() |
دريا
|
![]() |
![]() Monday, April 07, 2003
روبه روي پنجره ايستادم
نسيم موهايم را افشان مي كند نفس عميقي مي كشم با خودم فكر مي كنم ازادي بهترين هديه ايست كه ميتوان به كسي تقديم كرد هنوز هم در مقابل پنجره ايساده ام اينبار باد موهايم را پراكنده اهي كوتاه مي كشم با خودم فكر مي كنم قدرت بدترين هديه ايست كه ميتوان به كسي تقديم كرد
Comments:
Post a Comment
|
![]() |
|
![]() |
![]() |
|||||||||
![]() |
|
||||||||||||
![]() |