دريا


Monday, April 07, 2003

روبه روي پنجره ايستادم
نسيم موهايم را افشان مي كند
نفس عميقي مي كشم
با خودم فكر مي كنم
ازادي بهترين هديه ايست كه ميتوان به كسي تقديم كرد
هنوز هم در مقابل پنجره ايساده ام
اينبار باد موهايم را پراكنده
اهي كوتاه مي كشم
با خودم فكر مي كنم
قدرت بدترين هديه ايست كه ميتوان به كسي تقديم كرد


Comments: Post a Comment

دوستان:

آرشيو: