دريا
|
|
Saturday, April 12, 2003
فرار كرده بود
خانه پسر را امن ترين سقف يافته بود دلهره و ترس رهايش نمي كرد حضور داشت اما نبود چشمان خشمگين و خون الود مردان خانواده از رويا هايش جدا نبود برگشت يعني برگرداندنش هنوز به داخل خانه قدم نگذاشته بود كه شمشير برادران دست راستش را جدا كرد هنوز قطرات خون دست به زمين نرسيده بود كه برادران گردن زدنش "فاطمه"پرپر شد فاطمه را با روياهايش خاك كردند برادران را به پليس تحويل دادند اما هيچ كس از انها شكايت نداشت برادران ازاد شدند پسر را تهديد كردند 2 ميليون تومان گرفتند پسر را بخشيدند همه ماجرا را فراموش كردند و از ان شهر دور شدند
Comments:
Post a Comment
|
|
||||||||||||
|
|
|||||||||||||