دريا
|
|
Sunday, March 09, 2003
چشمانم را بستم
خودم را در خاطراتم غرق كردم وسعي كردم ديگر در اين حالت نبينمت فهميدم نمي تونم حضور پر انرژي و فعالت را فراموش كنم ونتونستم صداي پر صلابتت را از خاطر پاك كنم. چشمانم را باز كردم دوباره خاطراتم را مرور كردم و به تمام لحظات از دست رفته حسرت خوردم
Comments:
Post a Comment
|
|
||||||||||||
|
|
|||||||||||||