دريا


Saturday, March 08, 2003

امروز از كنارت گذشتم
دلم به تپش افتاد اما باز هم جرات نكردم دوباره مسير قدمهايت را مرور كنم
امروز از كنارت گذشتم
دلم لرزيد و براي اولين بار ارزو كردم اي كاش براي هميشه كنارت مي ماندم
امروز از كنارت گذشتم
چشمانم تار شد اما باز هم جرات نكردم به اخرين نگاهت فكر كنم
امروز از كنارت گذشتم
دستانم به هم گره خورد و از خدا خواستم ارامگاه ابديت را ارامتر كند


Comments: Post a Comment

دوستان:

آرشيو: