![]() |
![]() |
دريا
|
![]() |
![]() Saturday, March 29, 2003
دلم را به دريا مي زنم سعي مي كنم از همه دلبستگي ها فرار كنم خودم را به دريا مي سپارم سعي مي كنم از خود جدا بشم چشمم را به وسعت ابيت ميدوزم دلم به لرزه ميافتد خودم نمايان ميشود باز هم نگاه جادوييت من را تسليم كرد همچنان به وسعت ابييت چشم دوخته ام اما دلبستگي هايم بيش از پيش محكمتر و خودم بيش از پيش نمايانتر شد چشمانم را مي بندم و فرياد ميزنم: ابي جادويي دوستت دارم
Comments:
Post a Comment
|
![]() |
|
![]() |
![]() |
|||||||||
![]() |
|
||||||||||||
![]() |